نیست کم کار دارم! بعد الانم نشستم اینجا وبگردی!!! دست گلم درد نکنه!
راستی این بخش پاسخ به نظرها هم گویا پوکیده، نه کامنت تایید میکنه نه میشه جواب داد!!
بعد هی میچرخم اینور اونور بعد هی احساس کمبود میکنم!
اصلا تازگی ها میزان حس رضایتم از زندگی به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرده!
دوست ندارم معمولی باشم!! کلا نسبت به چیز های معمولی کشش ندارم! بعد الان احساس میکنم دچار درد معمولی زدگی مفرط شدم!
در همین توهمات فلسفی به سر میبرم که یادم میوفته مشق دارم! بعد یه حس خانه دارانه ای! بهم میگه پاشو یه جارویی به سر و روی خونه بکش!
تازه امروز هم فیتیله بود، یعنی وقتی استاد پایه باشه، دانشجو هم مشتاق، اساسا نتیجه ای جر یک روز فتیله ای در بر نخواهد داشت!
میگما! برنج باسماتی ناسالمه کلا؟ یا فقطهمون یه مورد خاص بود؟
ای خواهر درد منم همینه ولی خیلی وخیم تر از تو.این برنج باسماتی چیه؟