هفته دیگه این موقع به امید خدا دیگه ولایتیم! این هفت هش روز هم بی زحمت ببقشین نیستم. دیگه بعدش بیام راحت و آسوده ببینم دنیا دست کی بوده این مدته! (@صمیم: گیو می اِ هاگ)
امروز هم با جیمی رفتیم واسه اوستا و دوستای استوا نشین سوغاتی خریدم! یه چیزای سنگینی خریدم که الف ببینه، بدون شک لبخند ملیح معناداری نصیبم خواهد شد!
6تا بشقاب از این شیشه ای رنگیا گرفتم (نارنجی) که شیرینی کلمپه هایی که میبرم براشون رو بزارم توش همچینی سنتی تقدیمشون کنم.
حالا باید دید در نبرد برای مبارزه با اضافه بار خوراکی و هله هوله به مرحله نهایی راه پیدا میکنن یا بشقاب رنگی های سوغاتی!
در این لحظاتی که در میهن عزیز! به سر میبریم، در کمال صحت عقل نداشته! باید به حضوز محترمتان برسانم که دو هفته دیگه تشریفمون را میاوریم به سنگر درس و دانش! قرار بود همین فردا پاشیم بیایم ها! همچینی حس دلتنگی زد تو روح و روانمون که گفتیم تو این هیر و ویر نابسامون دو هفته دیگه هم بمونیم!
اومدم آمار سایتو دیدم و کلی هیجان انگیز ناک شدم از حضور صمیم دوست داشتنی.....
ایشالا سرو سامون بگیرم بیام تعریف کنم بگم چه خبرا که نبوده این مدته! آره مااااااادر. به خدا میسپرمتون