و ساعت نزدیکای چهار بعد از ظهر میباشد و هنوز ناهار نخورده می باشم! گفتم در جریان باشید!
شدیدا هوا گرم و طاقت فرسا می باشد!
باز گرم شده این مورچه ها امون منو بریدن! دیگه سفره رو هم باید بچپونم تو یخچال!
یه سفری قرار بود بریم ولی از اونجا که تا اواخر جولای بنده باید ویلون و سیلون این اوسّا اون اوسّا باشم، کنسل شد :( خیلی دلم میخواست اما خب اساسا قسمت نبود..
داره یه هفته میشه که عصرا
تا آفتاب میره پایین و تا قبل اینکه پشه ها به جونمون نیوفتادن با الف و
دوست موستا میریم می دویم! یعنی الف و دوستا بدو بدو، من و خانومای دوستا
پیاده روی سریع! خوبه،به نظرم مثبته! یه حکمتی بوده میگن عقل سالم در بدن
سالم! یه نموره احساس سلامت عقلانی در پس زمینه های مغزم احساس میکنم!
بیچاره خانوم و آقای الف یه ماه دیگه viva دارن و این مدته هی بمیر بمیر افتاده تو فامیلشون! از این طرف مامانبزرگه و از اون ور شوهر خاله هه. بعد منم که ناااااجور حساس :| این دلشوره بی صاحاب افتاده تو دل و جونم! یعنی یه روز با آق مهندس حرف نزنم و مطمئن نشم همه خوبن، پوکیدم رسما!
یعنی چقدر بدوم این عقل و روانم به طور کاملا و رسما درمان میشه واقعا؟
این استرسها هست وقتی ادم دور باشه از عزیزاش
آره دقیقا همینجوریه
مرسی عزیزم
این روزها منم همش فکر وخیال باطل والکی می کنم وخودم رو دچار استرس کردم.
خیلی بده باید حتما یه راه درمونی براش پیدا کنیم
منم امروز ٥ ناهار خوردم مردم
واییىى میبینى چه گرمه دختررر
مواظب خودت باش دوست
میبینی دختر؟ زندگیه داریم آخه
دوستی سفرنامه ات رو خوندم فقط هی نمیشد نظر بذارم :( میدونی چیه؟ دقیقا درکت میکنم و نمیدونم آخه چرا باید با این مدل آدما رفت و آمد کنیم!!!
دوستی مرسی که به یادمی
مرسی عزیزم برای آدرسها .من بیشتر دوخت ودوز دکوری و آشپزخونه و craftدوست دارم .
خواهش میکنم عزیزم. نمیدونستم که کدوما فیلتر هست! حالا ولی به زودی چندتا از این کارهای خونه هم برات میفرستم