یکشنبه دیگه مهمونی دعوتیم. خت.نه سورون بچه پروین خانومه! حالا بچه که نه، دیگه مردی شده برای خودش! 6سالشه الان. اینا رسمشونه تو این سن و سال.
خلاصه من و الف جزو مهمونای افتخاری شدیم. آخه پروین خانومه میگفت که فقط چندتا از فامیلای نزدیکشو دعوت کرده. یعنی من الان مفتخر سادات شدم بس که اینا احساس صمیمیت دارن با آدم!
حالا نکته اینه که مهمونی یه روز قبل از مراسم آیینی سنیته! یعنی قبلش مهمونی میگیرن بچه شاد بشه یادش بره کلا قضیه رو.
بعد تازه مامانش میگه که از یه هفته قبلش هم نیاد کلاس ایرادی داره؟ البته شاید دو سه هفته بعدش هم نیاد!!!!
یعنی مادره از بچه بیشتر استرس داره!
وااااای خدای من.... شیش سالگیییییییییی؟؟؟ طفلک... منم استرس گرفتم! چه برسه به مامانش!!!
اینا عقلشون هم مالای میزنه آبجی! خب همون اول ببرین دیگه!!!
رسمی که باعث درد و رنج بچه بشه !!
رسم که نه، مشکل از پدر مادراست وقتی میشه همون اول این کارو کرد!
آره به خدا یعنی پدیده ای هستن واسه خودشونا. بیا اینجا ببرمت هر سری مهمونی :))
پس بگو چرا دیدم تحویل نمیگیری! یعنی تقصیر خودم بودا! باید میگفتم تو اون کامنته که من کی ام! ملت که علم غیب ندارن. خلاصه شما ببقشین
ووووییی استرس هم میخواد خب خدا رو شکر پسر نشدیمااا .۶ سال هم خیلی بزرگه !
آره به خدا. ولی خب میشه همون نوزادی اینکارو کرد دیگه!!! خوبه بچه هه برگرده بگه خوبه بیان الان مال خودتونم ببرن؟؟
برای نجات این قوم مذکر دکترا باید تصویب کنن همون موقع تو بیمارستان پخ پخ کنن و راحت .
میگما حالا کادو چی میبرین ؟؟ دامن ؟؟ :دی
والا اکثرا همون موقع همین کارو میکنن نمیدونم اینا چی فک کردن!!
اوا دامن هم خوب بودا! دیر گفتی! :مساوی